Thursday 20 September 2007

قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

توماس جفرسون نویسنده بیانیه استقلال و قانون اساسی آمریکا


ما مردم ایالات متحده به منظور اتحادیه ای کاملتر - استقرار عدالت - تامین آسایش ملی -تضمین دفاع مشترک - ارتقاء رفاه عمومی و تضمین برکات آزادی برای خود و آیندگانمان قانون اساسی حاضر را برای ایلات متحده آمریکا وضع و مقرر می کنیم

قانون اساسی آمریکا را در وبلاگ وزین قانون اساسی بخوانید

4 comments:

آنام said...

از اظهار لطفتون در مورد نوشتم ممنونم! وبلاگ شما هم بسیار مبتکرانه است! مشکل بسیاری از جوانان ما اینکه که آمریکا رو به درستی نمی شناسن! و تصورشون از آمریکا مطلبق با همون تصویریه که فیلمهای هالیوودی نشون می دن! مطالب این وبلاگ رو با گوگل ریدر دنبال می کنم.

Anonymous said...

به نظر من کامنت گذاشتن برای یک وبلاگنویس درست مثل دست زدن برای یک خواننده بعد از اجرای ترانه اش است. اگر حتی شجریان - که قاعدتا دیگر به مرحله ای رسیده است که نیازی به تشویق کسی ندارد - یک ترانه بخواند اما صدها مخاطبش بعد از شنیدن آن همچنان به چهره اش زل برنند و بر و بر نگاهش کنند ایشان آنچنان غمگین می شوند که بعد از آن عمرا برای آن جمع ترانه نمی خوانند!
بنده شکی ندارم که روزانه دست کم یکصد نفر مطالب این وبلاگ را چه بطور مستقیم و چه از طریق سایت گویا می خوانند. حالا گیرم ف. م . سخن ( با این اسم مستعار بی مزه اش ) برایش مهم نباشد که دیگران چرا نظر نمی دهند (که حتما هست!) ولی برای بنده جای این سئوال هست که چرا از میان این همه جمعیت مشتاق (که اگر مشتاق نبودند مرض نداشتند هر روز بیایند مطالب این وبلاگ را بخوانند) بعداز شنیدن این همه آواز خوش و طنز ناب از ف . م . سخن کسی دستی نمی زند و نظری نمی نویسد؟
در این مملکت فرنگ که بنده مقیمش هستم اگر کسی بتواند یک صفحه مطالب نغزی مانند نوشته های این وبلاگ را بنویسد معادل هر کلمه ای که می نویسد برای انتشارش یک اسکناس ده پوندی از جراید می گیرد و خوانندگان عزیز! هم وظیفه خود می دانند که ایشان را روی سر گذاشته و حلوا حلوا کنند. اما ملت شریف ایران آنقدر پول یامفت نفت را خورده که به بیمار مفت خوری مزمن دچار شده است. هر روز کامپیوترشان را روشن می کنند و پس از شنیدن مقداری آهنگ مفت ( از خواننده ای که سی دی هایش سر از اینترنت در آورده اند و خودش دارد از گرسنگی می میرد) مقداری خبر مفت (از روزنامه ای که بی خریدار مانده و در حال ورشکست شدن است) را می خوانند . بعد هم به نفسیرهایی مفت ( از نویسنده ای که بیکار و آواره و دست خالی مانده است ) نگاهی می اندازند و سپس با خواندن مطلبی طنز و نغز و مفت ( از نویسنده ای که لنگ پرداخت قبض تلفن و اینترنتش مانده است) خنده کنان بلند می شوند و می روند دنبال کار و بار و جمع آوری پول بیشتر و..و گور بابای آن هنرمندان و روشنفکران و نویسندگانی که روزش را ساخته اند و حتی دریغ از گفتن یک خیلی ممنون خشک و خالی. من به این وضعیت اعتراض دارم.

Anonymous said...

دوست ندیده، با عرض احترام کارتان زیباست . خواهشمندم تشکرات مرا بپذیرید. بازهم کسب فیض خواهم کرد. ممنون . کارزان

Anonymous said...

نمیشد بزرگتر بنویسی؟!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!